Diterbitkan di Iran - Interaksi Sosial dan Hiburan - 12 Aug 2017 01:57 - 0
خانه دوست کجاست؟
در فلق بود كه پرسيد سوار
آسمان مكثي كرد
رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت
به تاريكي شن ها بخشيد و به انگشت
نشان داد سپيداري و گفت
نرسيده به درخت
كوچه باغي است كه از خواب خدا
سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهاي صداقت آبي است
ميروي تا ته آن كوچه
كه از پشت بلوغ سر به در مي آرد
پس به سمت گل تنهايي مي پيچي
دو قدم مانده به گل
پاي فواره جاويد اساطير زمين مي ماني
و تو را ترسي شفاف فرا مي گيرد
در صمیمیت سیال فضا، خشخشی میشنوی:
كودكي مي بيني
رفته از كاج بلندي بالا
جوجه بردارد از لانه نور
و از او مي پرسي
خانه دوست كجاست؟
Menguasakan
ddddKomentar (0)