Објавено во Iran - Социјална интеракција и забава - 11 Oct 2016 10:45 - 1
الکس میچل
به گزارش پایگاه “توث کاتالوگ”، میچل یک کارمند انگلیسی بود که در سال ۱۹۷۵ هنگامی که یک قسمت از مجموعه کمدی انگلیسی “دا گودیز” را تماشا می کرد، کنترل خنده خود را از دست داد و با صدای بلند و به صورت متوالی به مدت نیم ساعت کامل خندید تا این که جانش را از دست داد
همسرش در نامه ای تشکرآمیز به مسئولان این برنامه، از این که سبب شدند ساعات آخر زندگی همسرش اینگونه مسرت بخش و هیجان انگیز باشد، قدردانی کرد
دانوست ساوین ام
در سال ۲۰۰۳ یک راننده کامیون تایلندی به نام “دانوست ساوین ام” پس از دو دقیقه خنده متوالی درگذشت
همسرش گفت که در آن لحظه حضور داشت و با چشمان خود دید که نفس همسرش بعد از دو دقیقه خندیدن بند آمد؛ اما نتوانست مطمئن شود که مرگ وی به سبب سکته قلبی یا خفه گی بوده است
اولی بنتزن
اولی بنتزن یک شهروند دانمارکی در سال ۱۹۸۹ صحنه ای از فیلم “یک ماهی به نام واندا” را تماشا می کرد، در این صحنه، مقداری سیب زمینی در بینی قهرمان فیلم گیر کرده بود؛ به نظر اولی بنتزن این صحنه آنقدر خنده دار بود که وی نتوانست جلوی خنده های خود را بگیرد و ضربان قلبش به ۲۵۰ و ۵۰۰ ضربان در دقیقه رسید. در واقع این طنز پلی برای رفتن بنتزن به جهانی دیگر شد
کریسیبوس
کریسیبوس یک فیلسوف یونانی تصمیم گرفته بود که به الاغ خود مقداری شراب بدهد
از نوکر خود خواست تا این کار را بکند و خود منتظر ماند تا عکس العمل الاغ را ببیند؛ آنقدر ورجه وورجه الاغ مست برای وی خنده دار و مُضحک بود که فیلسوف از شدت خنده دچار خفه گی شد و بر اثر سکته قلبی مُرد
فیتزیربرت
یک بیوه انگلیسی به نام فیتزیربرت هنگام تماشای نمایشی در اپرا، یکی از صحنه های نمایش توجه او را جلب کرد و گرفتار خنده های متوالی شد به گونه ای که وادار شد پوزش بطلبد و سالن را ترک کند؛ اما حتی پس از پایان نمایش نیز همچنان می خندید و از کنترل خنده های خود عاجز بود وی دچار خنده های هیستیریکی شد و تا صبح جان خود را از دست داد
ویزلی بارسونس
در سال ۱۸۹۳ یک کشاورز از ایندیانا گرفتار موجی از خنده های غیرقابل کنترل به مدت یک ساعت شد تا این که از شدت خنده نفس نفس زد و پس از دو ساعت درگذشت
زوکسیس
یک نقاش یونانی که ۵۰۰ سال قبل از میلاد می زیست
یک زن مُسن از او خواست تا تصویری از او به شکل الهه زیبای افرودیت ترسیم کند
به نظر می رسد که این تصویر آنقدر خنده دار بود که نقاش نتوانست جلوی خنده های خود را بگیرد و بر اثر آن مُرد
توماس ارکوهارت
توماس ارکوهارت یک اشراف زاده اسکاتلندی بود که در سال ۱۶۶۰ با شنیدن خبر به قدرت رسیدن چارلز دوم، گرفتار خنده های متوالی و بی دلیل شد به گونه ای که خود نیز علت آنها را نمی دانست و به مرگ وی منجر شد
مارتن پادشاه اراگون
در سال ۱۴۱۰ مارتنِ پادشاه یک غاز را به تنهایی خورد پس از آن دلقک یک لطیفه ای برای او تعریف کرد، این لطیفه به نظر مارتن آنقدر خنده دار بود که نتوانست خود را کنترل کند و در پی آن بر اثر شدت خنده و سوء هاضمه درگذشت
Поддржи
Коментари (1)