Objavljen v Iran - Družbeni stiki in zabava - 17 Oct 2016 01:42 - 5
two friends were traveling in the desert. On their way they fought with each other. One of them slapped the other one. The other one whose face was hurt with pain without saving a word ، wrote on the sand ،،today my best friend slapped me،،. they continued their way till the cam to a water spring and decided to take a bath. the one who was slapped slipped down was drowning، his friend who slapped him saved his life. the friend who was slapped wrote on a stone.،، my best friend saved my life ،،. the friend who had slapped and saved his friend،s life asked: ،،why did you write on the sand when i slapped you and why did you write on the stone when i saved your life،،? the friend answered: ،،when your friend hurts you and mates you any should be written on the sand so that the winds of forgiveness will clean and clear it but when he does a good deed you should write it on stone so no wind can clean it،،.
دو دوست در بیابان
دو دوست در بیابان همسفر بودند.در طول راه با هم دعوا کردند . یکی به دیگری سیلی زد. دوستی که صورتش به شدت درد گرفته بود بدون هیچ حرفی روی شن نوشت: <<امروز بهترین دوستم مرا سیلی زد>>.آن ها به راهشان ادامه دادند تا به چشمه ای رسیدند و تصمیم گرفتند حمام کنند. نا گهان دوست سیلی خورده به حال غرق شدن افتاد. اما دوستش او را نجات داد. او بر روی سنگ نوشت:<<امروز بهترین دوستم زندگیم را نجات داد.>> دوستی که او را سیلی زده و نجات داده بود پرسید: <<چرا وقتی سیلی ات زدم، بر روی شن و حالا بر روی سنگ نوشتی؟ >> دوستش پاسخ داد: <<وقتی دوستی تو را ناراحت می کند باید آن را بر روی شن بنویسی تا بادها آن را پاک کنند. ولی وقتی به تو خوبی می کند باید آن را روی سنگ حک کنی تا هیچ بادی آن را پاک نکند
Podpri
bionixsamaGeneral90Komentarji (5)