Yayınlanacağı yer Iran - Sosyal etkileşim ve eğlence - 26 Jun 2017 01:42 - 3
یه همکارداشتم سربرج که حقوق میگرفت تا 15روزماه سیگار برگ میکشید ، بهترین غذای بیرون میخورد و نیمی از ماه رو غذا ی ساده از خونه می آورد ، موقعی که خواستم انتقالی بگیرم کنارش نشتم گفتم تا کی به این وضع ادامه میدی ؟
باتعجب گفت : کدوم وضع!
گفتم زندگی نیمی اشرافی نیمی گدایی!
به چشمام خیره شد وگفت : تاحالا سیگار برگ کشیدی؟ گفتم نه!
گفت : تا حالا تاکسی دربست رفتی؟
گفتم نه!
گفت : تا حالا به یک کنسرت عالی رفته ای؟ گفتم نه!
گفت : تاحالا غذای فرانسوی خورده ای؟ گفتم نه!
گفت : تاحالا تمام پولتو برای کسی که دوستش داری هدیه خریدی تاخوشحالش کنی؟ گفتم نه!
گفت : اصلا عاشق بوده ای؟ گفتم نه!
گفت : تاحالا یک هفته از شهر بیرون رفته ای؟ گفتم نه!
گفت : اصلا زندگی کرده ای؟
با درماندگی گفتم : اره ، نه ، نمی دونم!
همین طور نگاهم میکرد نگاهی تحقیر آمیز ،
اما حالا که نگاهش میکردم برایم جذاب بود ، موقع خداحافظی تکه کیک خامه ای در دست داشت تعارفم کرد و یه جمله بهم گفت که مسیر زندگیم را عوض کرد
او پرسید :
میدونی تا کی زنده ای ، گفتم نه!
گفت : پس سعی کن
دست کم نیمی از ماه را زندگی کنی!
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
@az_har_darii
Bağış
Evil Skullmehrdad202Yorumlar (3)